Sunday, May 24, 2009

تجربه ی روزمره برخورد با ایدئولوژی

تفاوت دولتِ مدرن (از هر قسمش)،با دولت های پیشا مدرن قدرتمداری و نفوذ آن در ذهن و عمل شهروندان است. دلیل آن نیز بهره مندی از امکانات تکنولوژیک مدرن است. تلاش روشنفکران این عصر نیز ایجاد پهنه ی خلاقانه ای برای شکستن استیلای قدرتمند این نظام سیاسی-فرهنگی است. تا پیش از آن نظام های سنتی نظام هایی برای خود بودند و از این نظر مفهوم استیلا و سوژه و همچنین ایدئولوژی در آن محلی از اعراب نداشته است و در واقع امکان آن میسر نبوده.
اگر وارد مناقشات شناخت شناسی لفظ سنت نشویم بایستی گفت شهروندان حکومت های غربی هیچ گاه با خطر حکومت سنتی ایدئولوژیک مواجه نبوده اند، چه آن هنگام که ایدئولوژی رخ می نمایاند سالهاست انسان غربی روشنگری را از سر گذرانده است و این خوشبختی تاریخی است که غربیان از آن بهره مند شدند. انسان شرقی آن هم از نوع اسلامیش اما هیچ گاه چنین شانسی نداشته است. زیرا مذهب به عنوان هسته ی سخت سنت در این خطه ی فرهنگی همیشه سبقه ی سیاسی داشته و بیشترین امکان را برای ایدئولوژیک شدن.
گویند در عصر کالون در شهر ژنو (که اکنون یکی از متمدن تری شهرهای اروپاست) متصدیان حکومت دینی کالون همان برخوردی را داشته اند که خلف ایدئولوژیک آنان در عصر حاضر دارد. پلیس های فرهنگی آن زمان نیز جنگل های اطراف شهر را ژنو را میگشتند مبادا که دلدادگان جوان از غیبت آنان سوء استفاده کنند. حاصل این شد که 200 سال به طول انجامد تا که محیط فرهنگی شهر ژنو متفکری را مانند ژان ژاک روسو به عرصه ی تفکر تحویل دهد. در آن هنگام حکومت دینی کالون سعی در نفوذ به ذهن و زبان ژنویان (لفظی همانند تهرانیان) داشت. به عبارتی رفتاری ایدئولوژیک در دورانی که ایدئولوژی ها هنوز امکان ظهور نیافته بودند. وارد بحث تفاوت مذهب (و نه دین) و ایدئولوژی نمی شویم اما وجه اشتراک هر دو در یک چیز است. استیلای مطلق بر ذهن و زبان پیروان.
در دنیای غرب ذهن ها و زبان های هشیار به هر شیوه ی خلاقانه ای سعی در شکستن سنت، ایدئولوژی و استیلای سیاسی و فرهنگی قدرت حاکم داشته اند. مشخصه ی انسان مدرن غربی این است، و حاصل آن چیزیست که در دنیای غرب به پلورالیسم و یا گسترش پهنه های امکان می نامیم. این تلاشی بوده است هر روزه که دولت مدرن نیز در مقابل این تلاش هرچند مقاومت نشان می دهد اما از سرکوب نشانی نیست. نمونه داخیر آن را می توان ظهور گروه های ناتورالیست (naturalists)، و یا رشد نحله های فکری و هنری پست مدرن دانست که بعد از سالهای دهه ی شصت میلادی و انقلابات اجتماعی آن دوره رخ نمودند.
چنین فعالیتی اما در خطه ی فرهنگی ما جوابی جز سرکوب نخواهد داشت. دلیل آن نیز روشن است، زیرا که بستری تاریخی-اجتماعی برای آن متصور نیستیم. سیاست نیز در این خطه همانند حکومت کالون در ژنو یکسره در اختیار خداوندگاران روی زمین است و غیرقابل پرسش و چون و چرا. برای همین است که قشر هشیارتر امکان شکستن استیلای قدرت حاکم را از طریق گسترش بودهای متفاوت نخواهد داشت، چر که در این صورت مقصر به شکستن استیلای خداوندگاران روی زمین خواهند شد

.

No comments: